۱۳۸۸ آذر ۱۸, چهارشنبه

پاسخی به یک استاد

...دغدغه های شما قابل درک است. چه از قبل از انتخابات که نگران دخالت موضوع تقلب در تحلیل های اجتماعی در مورد انتخابات و نتیجه اش بوده اید و چه اتفاقات بعد.
اما نکته ای که نباید فراموش شود این است که برای یک سوژه سیاسی و یا تحلیل گر ایستادن در موضعی اسکیزو فرنیک آن هم برای همیشه ممکن نیست.
سوژه ی سیاست در نهایت باید موضع خود را در وضعیتهای سیاسی که به شکلی حادث، ساخت واقیت اجتماعی ترک می خورد و به ناگزیر به 2 بخش تقسیم می شود مشخص کند و تصمیم بگیرد.زیرا برای سوژه ی رخدادها شدن ، داشتن موضع ناظر بیرونی و" بی طرف" ممکن نیست.
نه نگاه به 13 آبان از دیدگاه ها و منظر های متفاوت و متنوع به یک "متن"ممکن است و نه سرگردانی و حیرانی در 16 آذر.
زیرا ما در اینجا با یک متن پیچیده و مبهم که محقق مطالعات فرهنگی یا جامعه شناس می تواند آن را با نظر گاههای گوناگون تفسیر کند سرو کار نداریم ،بلکه با مردمی مواجه ایم که بعد از مدتها رخوت و سکوت، خود شان -بدون نیاز به نماینده یا رهبر - تاکیید می کنند که می توانند فکر کنندودر agora های شهر -7تیر، ولیعصر ،دانشگاه تهران ،امیر کبیر و...-به "صحنه" بیایند.
حال باید تحلیلگر "فرضی" ما انتخاب خود را انجام دهد و بواقع با وضعیت درگیر شود .و این چیزی جز "نق زدن" یا توجه به امور جزیی و فراموش کردن کل وضعیت و مرز های آن است.
شاید این گفته لاکان -در مواجهه با حوادث و رخ داد های می 68-درست بود که این نه جوانان پرشور و دانشجویان انقلابی بلکه ساختارها هستند که حقیقتا در خیابان ها راه می روند .و یا نقد آدرنو از جنبش دانشجویی به عنوان یک حرکت فرهنگی که در نهایت در نظام سرمایه داری ادغام خواهد شد، حقیقت داشت اما همانطور که از بنیامین آموخته ایم و انتخاب فوکو در همان سالها-با وجود همه ی بدبینی های نظری اش- نشان داده ، در مقابل تن نحیف و برهنه ی انسانها و خشونت قانون ، در مقابل بدنهای متحدی که که می خواهند همچنان و بواقع، انسان باقی بمانند و نظم پلیس در جهت رام کردن حیات حیوانی و مدیریت شده ، ما ناگزیر از انتخاب اولی هستیم.

هیچ نظری موجود نیست: