۱۳۸۹ آبان ۸, شنبه

لبخندی از پس حجاب؟!



So, so you think you can tell
Heaven from Hell,
Blue skys from pain.
Can you tell a green field
From a cold steel rail?
A smile from a veil?
Do you think you can tell?
Pink Floyd/ Wish You Were Here


1.حجاب مصونیت است نه محدودیت.
پوشش/آرایش به گفتمان در آوردن بدن است. حجاب/آرایش کار برروی بدن است.پوشاندن/آشکار کردن ِآن چه که باید- چه در پنهان بودگی اش و چه آشکارگی اش-
دیده و شناخته شود.

2.زن ،بدون حجاب همچون صندلی است با 3 پایه.
پوشش/آرایش هم می تواند مبنای ارزش باشد و هم عرصه ای برای بیان
کردن و متجلی کردن آن.
همان گونه که در کار انسان شناسان و جامعه شناسان قرن بیستمی دیده ایم-مانند کارمارگارت مید بر روی جزیره ی ساموآ- ممکن است درجایی تک همسری رواج داشته باشد و جایی چند همسری . جایی سکس با چند زن حرام باشد و در جای دیگر بالعکس. جایی باید بدن را بیشتر پوشاند و جایی کمتر.در اینجا ما با حیطه ی فرهنگ و تاریخ سرو کار داریم.

پوشش/آرایش اما در آن جایی مساله دار می شود که در حیطه ی قانون-زور دولت و مشروع سازی ایدولوژی / گفتمان- وارد می شود.

3.دختر سیبی است که باید از درخت سربلندی چیده شود نه در پای علف های هرز.
پوشش /آرایش دالی تهیست که برای ابراز هویت های متفاوت ، پر می شود و شکل های متنوع و گوناگونی را هم در تاریخ ایران وهم در کشورهای مختلف اسلامی و عربی به خود گرفته-نگاه کنید به وضعیت حجاب/آرایش در پیش و پس از جمهوری اسلامی همچنین شکل های متفاوت آن در اندونزی،مالزی،عربستان، لبنان وافغانستان پیش و پس از طالبان.
پوشش/آرایش اما هنگامی که به عنوان فرمی ایدولوژیک و گفتمانی، عرصه ی تاخت و تاز قانون و وجه وقیح و خشن آن در الزام به منع و یا تحریک به نوع خاصی از پوشش/آرایش در مردان و زنان می شود، بدل به دال اعظم در مباحثات و مناقشات معاصرمی شود. برقع در اروپا به عنوان نماد اسلام بنیاد گرا توسط دولت منع و چادردروضعیت اکنونی جمهوری اسلامی که به عنوان پوشش رسمی تبلیغ و ترویج می شود. (که بیش از آن که نمادی از هویت اسلامی و دینی باشد،پدیده ای برآمده از هویت ایرانی است.)


4.خواهرم ،حجاب تو برنده تر از خون من است.
در کشورهایی با سنت پرشکوه و بالنده ی استبدادی -مانند ایران -همواره زور و تح
میل نوع خاصی از پوشش/آرایش را به شکلی دستوری و از بالا داشته ایم و هنگامی که این سنت با خشونت سیستماتیک دولتی و ابزارهای تکنولوژیکی غربی و بازار آزاد هم پیوند می خورد ،بواقع سبوعانه تر و تحمل ناپذیرتر می شود.
در بطن ایدولوژی زمانه ی نو(new age )،در دل تکثر فرهنگی سرمایه داری نولیبرال ودرعصر پسا-سیاسی کنونی هم وضعیتی مشابه به چشم می خورد.همه چیزقرار است آزاد، برابر وبدون پیش داوری های مذهبی و سیاسی و...باشد اما اتفاقا همه ی امور،تمامی نشانه ها و دال ها ،در معنای دولتی/ سرمایه دارانه ی آن باید سیاسی باقی بمانند.
همه چیزمی تواند و باید تحمل شود اما تنها تا هنگامی که در بطن فرهنگ مبتنی بر تکثر و تفاوت،ادغام ش
ده ومخل چرخش آزاد سرمایه یا مشکوک به نزدیکی با تروریسم و بنیاد گرایی اسلامی نباشد .
به تعبیر آلن بدیو،فیلسوف فرانسوی،در این شرایط، دیگری تا آن هنگام تحمل می شود که خیلی هم دیگری نباشد!(مثال زن برقع پوش در فرانسه.)

برای بدیو اتفاقا مساله ی اصلی و دشوار،درک و پذیرش همسان( the same )است ورای همه ی تفاوت های جزیی و خاص، نه درک دیگری و اهمیت دادن ویژه به تفاوت.(برای آشنایی با موضع بدیو در مورد مفاهیم دیگری و همسان و مساله ی اخلاق در زمانه ی حاضر رجوع شود به: اخلاق، رساله ای در ادراک شر/آلن بدیو/ باوند بهپور/چشمه)

۱۳۸۹ آبان ۲, یکشنبه

اتوبوسی به نام هوس

بدن های در هم لولیده، گرما و بوی عرق،ازدحام آدم هایی که عموما از میله های دراز اتوبوس آویزانند.

اشیایی نسبتا طولانی با میله ها و صفحه های ِآهنی متصل به شیشه ها،عمدتا تولیدشده توسط ایران وچین که در رگ ها ی شهرمان به کندی جاریند.

مکان هایی که بیش و پیش از هر چیز،ازهمان ابتدای پا گذاردن بر پله هایشان، در کار تفکیک و جداسازی زنان و مردان و ادغام نرها و ماده ها در مکان جدید هستند.

تفکیکی که از اوایل دهه ی هفتاد آغاز شده و با این شدت و حدت در دیگر وسایل نقلیه ی عمومی-مترو،تاکسی- دیده نمی شود.

صورت های این تفکیک عمدتا در دو شکل اتوبوس های بین شهری-نرها جلو ، ماده ها عقب- و بی آر تی-ماده ها جلو و نرهاعقب- خود نمایی می کنند.مادگان در لفافه ای از چادر یا مانتوهای بلند و کوتاه، ظاهرا معذب از خیره شدن و چشم چرانی نرهایند ونرهایی که بیش از ماده ها در فضای اختصاص داده شده بهشان، احساس تنگی و فشردگی می کنند،به اعضا و جوارح مادگان خیره می مانند.

این ناراحتیها و توجهات پس از آن که در بی آر تی ها ،احتمالا برای توجه و احترام به مقام شامخ زن و مادر ،جایگاه نر و ماده بالعکس شده کمتر که هیچ ،بیشتر هم شده است. در مدل جدید و سریع بی آر تی ،ماده ها به جلو نقل مکان کرده اند و نرها که عملا مجبورند مستقیما به جلوی اتوبوس نگاه کنند، می توانند از شهوت رانی وهوس رانیِ چشم چرانی حظی ببرند.

مادگان محجبه و نیمه محجبه هم می توانند از این امر خشنود باشند که در کشوری با ایده ی جدا سازی همه جانبه ودر تمام سطوح وسنگرها،اتفاقا بیش از دیگر مکان های مختلط ویا نیمه مختلط ، در معرض چشم چرانی اند.

آغاز همانا،نفی آن چیزیست که با آن می آغازد

از برنامه ی صبح گاهی شبکه ی3 سیمای جمهوری اسلامی، به نقل از شبکه ی تلویزیونی صدای آمریکا،برنامه ی پارازیت25

یک معمم و نماینده مجلس شورای اسلامی:
"یه روزی دیدم یه درجه داری داره سیگار میکشه،گفتم مگه ماهی چقدر میگیری؟ مگه روزی چقدر میگیری که یه پاکت سیگار میکشی؟
گفت چیکار کنم؟
گفتم من اگه نسخه ای بنویسم تو اون نسخه رو عمل میکنی؟
گفت حالا بگو!
گفتم پول یه پاکت سیگارو برو امشب یه شاخه گل بگیر و 50 گرم پسته! شاخه ی گل رو تا وارد شدی به همسرت هدیه کن پسته رو هم با هم بخورین فردا بیا نتیجشو به من بگو!
این رفت و فردا تا منو دید شروع کرد به خندیدن! گفتم چرا میخندی ؟!
گفت تا من خونه رفتم شاخه ی گل رو دادم به همسرم اولا چپ چپ به من نگاه کرد خیره خیره نگاه کرد که مثلا شاخه ی گل چیه؟!
گفتم حالا ادامه داره!
گفت پسته رو هم با هم خوردیم گفتم اینو یه آخوندی به من گفت که بجای این سیگار، من شاخه ی گل بهت بدم و پسته. بعد قشنگ از من پذیرایی کرد حالا میخاید رک و پوست کنده بگم عین شب زفاف از من پذیرایی کرد!"


آنچه پیش از هرچیز دراین گفتگو به چشم می آید،پیوند گفتمان پزشکی وگفتمان مذهبی مسلط در ایران امروزاست.
با تسلط و همه گیرشدن گفتمان پزشکی
در 2دهه ی اخیر-به همراه روانشناسی،آن هم در نازلترین و حقیرترین سطحش- در مواردی همچون بهداشت وسلامتی ، روابط خانوادگی،روابط جنسی، زیبایی و لاغری و...-که علاوه برساحت بایولوژیکال،ابعادی اجتماعی و تاریخی نیز دارند-،گفتمان مذهبی نیز برای موجه و مشروع به نظر رسیدن ،از واژگان و اصطلاحات پزشکی استفاده می کند.
همچنین گفتمان مذهبی در مقام پزشک روح، با رد و حذف پیچیدگی و گوناگونی ابعاد مسایل اجتماعی–سیاسی - مسایلی همچون کشیدن سیگار،اعتیاد ،فحشا،نارضایتی جنسی در خانواده ها و... و پذیرش وادغام آنها در درون گفتمان رسمی-چه،این گفتمان پیش از این ها از اساس، منکر وجود و وسعت مسایل اجتماعی در میهن اسلامی ما می شد- اقدام به دادن راه حل هایی همچون توسل به ایدولوژی عشق و محبتِ زن به مرد و مرد به زن در چارچوب نظام خانواده، برای ساده سازی و تک ساحتی کردن مسایل پیچیده ی اجتماعی می کند.
ضمیمه:
همان شبکه،همان برنامه :
از مصاحبه ی فاطمه داروگر، همسر سفیر جمهوری اسلامی در فرانسه در مصاحبه ای با رادیویی فرانسوی به مناسبت هفته ی زن:
"
به خاطر اینکه زنها خیلی عاطفی هستند خیلی دلسوزند مهربون هستند ممکنه اون زمانی که میخوان شهادت بدند به خاطر اون عواطفی که دارن نتونن به خوبی شهادت بدن چون درگیر عواطفشون هستن.