همهي نوشتهها آشغالاند.
تمامي كساني كه از ناكجا درميآيند و ميخواهند هرآنچه در ذهناش روي ميدهد به كلمه بدل كنند خوكاند.
كل صحنهي ادبيات آغل خوك است، به خصوص ادبيات امروز.
همه كساني كه در ذهنشان مرجعي براي گفتهها دارند، منظورم بخش معيني از جمجمهشان است، بخش بسيار مناسبي از مغزشان، كساني كه بر زبان مسلطاند، كساني كه كلمات برايشان معنا دارد، كساني كه سطوح بالاتري از روح و جريانهاي برتري از انديشه برايشان وجود دارد، كساني كه روح زمانه را بازتاب ميدهند، و كساني كه براي اين جريانهاي انديشه نام نهادهاند، به صنعت ظريفشان و قدقد مكانيكيشان كه ذهنشان مدام در تمامي جهات منتشر ميكند
فكر مي كنم
فكر مي كنم
همهشان خوكاند.
كساني كه كلمات و شيوههاي خاصي از زندگي برايشان معنادار است، كساني كه بسيار دقيقاند، كساني كه احساساتشان دستهبندي شده است و دربارهي دستهبندي خندهآورشان به ايهام سخن ميگويند، كساني كه هنوز به «اصطلاحات» باور دارند، كساني كه در مورد رتبهبندي ايدئولوژيهاي زمانه بحث ميكنند، كساني كه زنان اينچنين هوشمندانه در موردشان صحبت ميكنند و خود زنان كه اينقدر خوب صحبت ميكنند و جريانهاي زمانه را بررسي ميكنند، كساني كه هنوز به گرايش ذهن باور دارند، كساني كه مسيرهايي را دنبال ميكنند، كساني كه نامها را جا مياندازند، كساني كه كتاب معرفي ميكنند،
اينها بدترين خوكهاي ممكناند.
مرد جوان، تو كاملاً غيرلازمي!مغز استخوان / پایگاهی ویژه یِ آثار «آنتونن آرتو» / باوند بهپور
۲ نظر:
سلام.
امیدوارم خوب باشی.
آدرس وبلاگت رو تو بخش پیوندهای وبلاگم گذاشتم. اگه تمایل نداری خبر بده بر دارمش.
پیروز باشی.
تازه پیدایتان کردم. کاش خبرمان می کردید. چه وبلاگ پر و پیمانی!
هر چند که از این یادداشت کمی ترسیدم، یا نمی دانم شاید کمی نگران. برای کی؟... نمی دانم. برای خودم شاید.
ارسال یک نظر