۱۳۸۸ آبان ۱۶, شنبه

برگزاری نشست یا عدم برگزاری نشست :مسئله این نیست!


در باب نشست مطالعات فرهنگی در دانشکده ی علوم اجتماعی تهران


شاید تنها بتوان از منظری سیاسی به نشست ها انتقاد کرد، چه ،برگزاری نشست توسط اساتید و مسئولان به عنوان امری در خود یا درونماندگار (immanent ) پدیده ای طبیعی و کارکردی ست.

از منظر نگارنده ،در متن اتفاق ها و حوادث پس از رخداد خرداد 88 و با توجه به وضعیت دانشگاه ها ، اساتید منتقد و دانشجویان ستاره دار و اخراجی و...، تنها نقد ممکن و حقیقی از این نشست ها –بگذریم که خود واژه نشست در زبان فارسی دلالت هایی مبنی بر سکون و فرو رفتن و ... را دارد- عادی سازی و طبیعی نشان دادن وضعیت استثنایی یا اضطراری موجود و بالطبع غیر سیاسی کردن آن مکانی است که هیچگاه در تاریخ ایران غیر سیاسی نبوده و حالا هم به شکلی ویژه نیست.

بگذریم که در واقع، خود دانشگاه با آنتاگونیسم یا تضاد درونی که بین یک نهاد آموزشی در مقام جایگاهی برای اساتید مجرب و دانشجویان درسخوان و... ، با مکانی که محل تخطی اساتید منتقد و جنبش دانشجویی و در یک کلام اعتراض به وضع موجود داشته ،به این تنش ها دامن میزند .

به هر حال دانشگاه ها همچنان فعالیت خواهند کرد و نشست ها – به همراه کارکردها و دستاوردها یی از قبیل گستردن حوزه علم و بخور بخورها و... –برگزار خواهند شد و اساتیدی لذت خواهند برد ودیگران از همدیگر تعریف خواهند کرد و برخی دیگرهم در جایگاه استادی همه چیز و همه کس را به پرسش خواهند گرفت - احتمالا بجز خود جایگاه استادی و سیستمی که در آن به کار مشغولند- و دانشجویانی هم در آنها شرکت خواهند کرد و پای ثابت مجالس خواهند بود.
اما آن سوژه ای که به امور،برخوردها ،روابط وگفتار ها همچون یک معضل و مسأله نگاه می کند -خواه استاد باشد و خواه دانشجو- هرگزاین نکته ی -شاید کلی- را نباید فراموش کند که:

زندگی غلط و ویران شده را نمی توان به درستی زیست یا شکل داد.

هیچ نظری موجود نیست: