۱۳۸۸ آبان ۲۵, دوشنبه

دم ودستگاه نظری یک homo academicus

بوردیو متاثر از انقلابهای صورت گرفته در نظریه نسبست فیزیک مدرن توسط انیشتین ، سعی دارد تا از دوگانگی تاریخی میان سوبژکتیویتیسم و ابژکتیویتیسم در عرصه ی نظریه اجتماعی خلاصی یابد.
او با توجه به این دستاوردها سعی در نوعی رابطه یا نسبت بر قرار گرفتن سوژه و ابژه در میدانهای مختلف دارد.

او در طرح نظریه ی خود در مورد کنش ، کنش را نه پیامد ساختارهای متعین می داند و نه نتیجه ی منطقی انتخاب عقلانی که- که بر دلایل خود استوار است – بلکه نوعی همبستگی میان علت و دلیل را مورد تاکید قرار می دهد.در واقع برای او کنش نه دلیل دارد (نظریه ی انتخاب عقلانی، بودون و...) و نه علت( ساختارگرایی،استروس و....).


برای این کار او اصطلاحات و ترمهای ویژه ای را ابداع می کند مانند استراتژی،کنش ،منش(habitus)، میدان((field ،انواع سرمایه های فرهنگی ،اقتصادی و...

بوردیو در تقابل با قواعد ، از مفهوم استراتژی استفاده می کند که مفهومی پویاترو نامتعین تر است.
کنش در معنای استراتژیک آن ،صرفا محصول همراهی با قواعد و هنجارها نیست بلکه مربوط با موقعیت های قاعده مند در میدان است و عدم قطعیت کنش و پیامد های قصد نشده ی آن را در پی دارد.

بوردیو منش را نظامی از خلق و خو ها(disposition) تعریف می کند و منظورش از خلق و خو گرایشی طبیعی و عملی است که به کنش ها ساختار می دهد وخود محصول شرایط اجتماعی است.
منش برای بوردیو خصلتی reflexise دارد و محصول فرایند جامعه پذیری است.

بوردیو مفهوم میدان را از میدانهای مغناطیسی در فیزیک اخذ کرده که خود متشکل از موقعیت ها یا position است.


کنش برای بوردیو برایند منش کنشگر و موقعیتش در میدان است.

میدان
بوردیو به تاسی از دورکیم ،میدانها را ناشی از وجود فرایند تمایز در عصر مدرن میداندو وجود میدان ها را مبین وجود کشمکش و تضاد نیروها در میدان .

تعیین جایگاه در میدان برای کنشگران از طریق نوع و میزان سرمایه کنشگر میسر است.
بوردیو از 4 نوع سرمایه سخن می گوید:
1.سرمایه ی اقتصادی
2.سرمایه ی فرهنگی
3. سرمایه ی اجتماعی (مانند عضویت در گروهها)
4.سرمایه نمادین (مثل شهرت ،اخلاق و...)
و اشاره می کند که این سرمایه عموما نسبت به هم تبدیل پذیرند.

بوردیو ومسئله ی بازتولید

اگر بپذیریم که منش و میدان هر دو-بسته به شرایط تاریخی و قدرت نیرو های اجتماعی و ویژگی خود میدانهای مختلف- هم ساخت دهنده و هم ساخت یافته اند،آنگاه ما با دوری پایان ناپذیر در تولید و بازتولید کنش مواجه می شویم.



ادامه دارد.....

۳ نظر:

ابراهیم محمودی گفت...

hi

ناشناس گفت...

hoy

فرهادی گفت...

شهر های بزرگ نا راستند
هیچ از رخدادهای واقعی وعظیمی
که پیرامونت نوسان دارد،ای شونده
در آنان رخ نمی دهد.
بادهایت به کوچه هایی
فرو می وزد که مسیر دیگری دارند