۱۳۸۸ بهمن ۱۹, دوشنبه

نگاهی به جامعه شناسی معاصر2

2.ساختارگرایی

الف

خاستگاه های نظریه ساختار گرایی را می توان در آرای نظریه پردازان مختلف در عرصه های گوناگون زبان شناسی(سوسور و یاکوبسن)انسان شناسی(اشتروس)نقد ایدولوژی(آلتوسر)

اسطوره شناسی(بارت)وعلوم اجتماعی(مارکس و دورکیم و پارسونزو در کل سنت کارکرد گرایی ساختاری آمریکایی) رد یابی کرد.

ما در اینجا به آرای 3 نظریه پرداز متقدم که تاثیر زیادی بر روی دیگر متفکران ساختارگرا داشته اند می پردازیم.

اساسا شکل گیری ساختارگرایی در عرصه های مختلف با کارهای سوسور درباره ی زبان شناسی شروع شد .سوسور زبان را نظامی از نشانه ها می داند که عناصرش باید به روش همزمانی-زبان به عنوان نظامی کامل ودر مقطع معینی از زمان- بررسی شوند.

میان مدلول-مفهوم یا معنا - و دال-تصویر آوایی یا معادل نوشتاری آن-رابطه ای برقرار می شود و نشانه به مثابه اختیاری بودن رابطه میان دال و مدلول به وجود می آید.

در نتیجه نظام نشانه ای زبان، حاصل تفاوت میان نشانه ها و نه رابطه ی طبیعی دال و مدلول است نشانه ها تنها به خاطر تفاوت خود با نشانه های دیگر معنا می یابند .

سوسور میان دو وجه از زبان تمایز قائل می شود:لانگ و پارول .

لانگ کلیت نظام زبانی در یک برهه ی خاص است که بر جمع کل پاره گفتارها در جهان واقع-پارول- اولویت ساختاری دارد.

در نتیجه سوسور ، وضعیت زبان در یک برهه ونه در طول تکامل ساختاری آنرا مورد توجه قرار می دهد.

برای سوسور واقعیت های فیزیکی –که در علوم طبیعی و گرایشهای پوزیتیویستی علوم اجتماعی،تنها شواهد ممکن و قابل بررسی و آزمون اند- برای توجیه زبان به مثابه یک نظام (لانگ) کفایت نمی کند.

هر گوینده زبان پیش از آن که بتواند شروع به سخن گفتن کند ،باید نظام زبان (لانگ) را درونی کرده باشد. هیچ انسانی نمی تواند به شکلی فردی کلمات و مفاهیم تازه بیافریند.

برای سوسور زبان جنبه ی اجتماعی گفتار است و در ورای فرد قرار دارد.زبان به سبب نوعی قرارداد که به امضای اعضای جامعه رسیده ،وجود دارد.در واقع شرط آنکه فرد بتواند برای خود و مستقل از دیگران بیندیشد ،کسب زبان به عنوان یک کل دراجتماع است.

از منظر سوسور هیچ گونه رابطه ی طبیعی که بتوان رابطه ی نشانه ای را بر اساس آن ارزیابی کرد وجود ندارد. دال گربه صرفا بر مبنای تفاوت با دال های دیگر-سگ،شتر و...- و بر مبنای قواعد جانشینی/همنشینی واژگان معنا پیدا می کند.در واقع 3علامت" گ-ر-ب-ه" دالی را ایجاد می کنند که درزبان فارسی منجر به تولید مدلول "گربه" می شود.

رابطه دال و مدلول رابطه ای دلبخواهی است.یعنی هیچ ضرورتی وجود ندارد که این 4 علامت حتما به معنای گربه باشند مگر قراردادهای تاریخی و فرهنگی.

در امر دلالت،حفظ ساختار یکسان روابط صوری( (formalاست که اهمیت دارد.مثلا" آ "یی که بلند گفته شده و یا بدخط نوشته شده باشد همان رابطه ا ی را با" ب" دارد که" آ "به شکل آرام گفته شده یا خوش خط.

اصل تمایز در مورد مدلول ها نیز صادق است . مدلول ها هم مفاهیم کاملا متمایزی هسشتند که نه بر مبنای مضمون ایجابی خود،بلکه به شکلی سلبی و بر اساس روابطشان با دیگر اجزای نظام تعریف می شوند.دقیق ترین وجه مشخصه آنها آن چیزی است دیگر اجزای نظام زبان فاقد آن هستند.مفاهیم به خودی خود تهی اند وصرفا مرزهایشان آن ها مشخص می کند.

برای درک معنا و اجزای و عناصر یک زبان ، باید آن ها را دریکپارچگی هم زمانی شان مورد توجه قرار داد.برای مثال معنای تجاوز( (rapeدر فرهنگ غربی –در تقابل نهادی شده با ازدواج و مشروعیت-ممکن است برای یک مسافر به معنای خشونت وزور در رابطه ی جنسی قابل درک باشد اما با توجه به مثلا تاثیر تلاش های فمنیست ها در مورد اینکه ازدواج هم می تواند نوعی از تجاوز باشد ،تمایز و درک کامل و متمایز معنای تجاوز-نسبت به ازدواج وعشق- در متن جامعه غربی برای مسافر ناممکن است.

مفهوم سوسوری نظام زبان-لانگ- قلمروی یکپارچه ای ایجاد می کند که کلمه ها-دال ها در آن به چیزی بیرونی ارجاع نمی دهند.درنظام زبان(لانگ) کلمه ی گربه تنها بر امکان وجود گربه اشاره می کند و نه به هیچ مصداق بیرونی ،واقعی و یا طبیعی.

بصیرت های سوسور در تحلیل زبان به مثابه یک نظام ، و توجه به صورت همزمانی زبان، این امر را که زبان بازتاب حقیقت بیرونی است رد می کندوهمچنین به خصوصیت اجتماعی تولید معنا و برساخته و قراردادی بودن زبان تاکید می کند.

ب

دورکم را هم میتوان از بنیانگذاران ساختارگرایی دانست.تاکید دورکم بر وجود واقعیت اجتماعی ( (social factو بیرونی بودن و جبری بودن آن- در بررسی پدیده هایی همچون مد یا تعلیم وتربیت کودک ویا عمل خندیدن در میان جمع- منجر به نگرشی می شود که خود آنرا تببین علی می نامد .به وسیله ی این تببین ،دورکم یک نمود خاص-مانند جرم- را با کشف علت آن در ساختار جامعه مرتبط می کند.

این ساختار بیرونی خود را از طریق اجبار،کیفرو یا مقاومتی که به شکل مستقیم یا غیر مستقیم در پدیده یا فرد نابهنجار –مجرم- نشان میدهد.

دورکم اشاره می کند که کل-جامعه- تنها،حاصل جمع اجزا خود-افراد- نیست بلکه نوعی فراروی نسبت به هر جزء خود دارد.

بنابراین می توان نوعی از تمایز دو گانه امر بیرونی / امر درونی ،کل/جزء وروساخت/زیرساخت را در آرا او تشخیص داد.

دورکم در تقسیم کار اجتماعی نیز این تمایز را حفظ کرد. از منظر او افراد بیشتر محصول زندگی اجتماعی اند تا تعیین کننده آن.و اساسا مفهوم خود فردی ،مفهومی نسبتا متاخر و جدید است.

برای دورکم یکی از مشخص ترین نمونه ها از واقعیت ها اجتماعی،باور های مذهبی هستند.

دورکم در تقابل با مردمشناسان قبلی ،معتقد است که انسان اولیه بیشتر بر مبنای نیروهای غیر شخصی می اندیشد تا ارواح شخصی .

جادوی فردگرایانه زاییده ی مذهب اجتماعی است و نه برعکس.این در حالی است که مردم شناسان پیش از دورکم در تلاش بودند تا رد باورهای مذهبی را در سرچشمه های فردی و تعبیرهای غلط پیش علمی از تجربه که هر فرد ممکن است خود به تنهایی گرفتار آن شود بیابند.

برای مثال تیلور و اسپنسر معتقد بودند که انسان اولیه با به خاطر آوردن خواب هایش و دیدن اینکه خود و دوستانش جدا از جسم مادی زندگی می کنند،به وجود روح ایمان آورده است.

مولر و جونز گفته اند که انسان اولیه تحت تاثیرنیروهای عظیمی چون توفان ،آتش و...،نیروهای خداگونه ای به طبیعت نسبت داده است.

فریزر و بوآز گفته اند که انسان اولیه ناتوان از تشخیص روابط تشابه و وابستگی در روابط علی واقعی ،به نظام های خرافی تمام عیاری از جادو ی آیینی دست یافته تا از خود در برابر دیای ترسناک بیرونی محافظت کند.

بنا به دورکم، باورهای دینی با تقسیم میان امر قدسی و غیر قدسی آغاز می شوند.مهم نیست که امر قدسی چیزی برتر یا متعالی منظورمی شده یا نه.آن چه که مهم است نه ماهیت امرقدسی ،بلکه تمایزی است که امر قدسی را از غیر آن جدا می کند.

ویژگی واقعی پدیده های دینی آن است که در این پدیده ها همیشه کل کائنات،دچار نوعی انشقاق دو وجهی است و به دو طبقه تقسیم شده است که همه ی هستی را در بر می گیرند.

دورکم با ذکر قبایل بومی استرالیا ،توتم پرستی را شکل ابتدایی باور مذهبی میداند.در توتم پرستی ،هر طایفه از قبیله ،تنها چیزهای به خصوصی را مقدس می داند ونوعی روابط خاص و غیر طبیعی با این چیزها برقرار می کند.مثلا اعضای قبیله امو( (EMUاز خوردن گوشت شترمرغ منع می شوند در همان حال که آنها تنها طایفه ای هستند که مجاز به شکار و کشتن شتر مرغ هایند.

این تنها نمونه ای از نظام پیچیده ی تابوها و حرام هاست که در جوامع ابتدایی تمایز مقدس و غیر مقدس را حفظ می کند.

طایفه با برقرار کردن و تداوم دادن به انشقاق خاص خود میان مقدس و غیر مقدس ،انسجام می یابد و خود را از مابقی قبیله متمایز می کند.طایفه وحدت همه ی آنانی است که دنیا را به شیوه ی مشترکی تجربه می کنند.از منظر دورکم نیاز به پیوند اجتماعی ،انگیزه ای است که در پس کل نظام توتمی قرار دارد. طایفه تمایز خود میان امر قدسی و غیر قدسی و در نتیجه تمایز با دیگر طایفه ها را حفظ می کند ،چراکه در واقع همین تمایز از سوی دیگر موجب انسجام و یکپارچگی درونی طایفه می شود.

اگرچه احساسات دینی،انسان را به سوی گیاهان و حیوانات هدایت می کند،توتم پرستی رابطه ی انسان با انسان است.در نتیجه خدای طایفه –اصل توتمی- چیزی نیست مگر خود طایفه که در تصورات انسانها به شکل مرئی حیوان یا گیاهی که نقش توتم را بازی می کند،تشخص و نمود یافته است.

با این وجود طایفه نمی داند که توتم نشانه ای از خودش است و آنرا به عنوان یک ویژگی جهان خارج تجربه می کند.

کار دورکم در تمایز میان نمود و واقعیت جامعه که در نظام توتمی به دست انسان ایجاد می شود،همچون همه ی ویژگی های جهان بیرونی اجتماعی که از افراد فراتر می روند،جلوه ای از نگرش ساختاری در علوم اجتماعی است.

پ

اما با لوی اشتروس است که ساختار گرایی در تحلیل اجتماعی و انسان شناسی خود را تثبیت می کند.

برای لوی اشتروس ساختار اساسی در همه ی جوامع – چه مدرن و چه ابتدایی – ساختارذهن بشر است.او در تحلیلش از جوامع ابتدایی خواستار آن است که ساختار مسلط بر اسطوره ها و نظام های خویشاوندی و در واقع کل جامعه را بیابد.

برای اشتروس-به تاسی از دورکیم- گذار از حیوان به انسان و، از طبیعت به فرهنگ و ریشه رفتار اجتماعی نه در روانشناسی، فیزیک ویا زیست شناسی ،که در نظام ها ی منطقی منسجمی ریشه دارد که الگوهایی ناپیدا دارند .

خواست فردی اهمیت چندانی ندارد بلکه ساختار یک نظام اجتماعی که وجه ناخودآگاهانه یی برای همه ی اعضای آن دارد و هیچگاه به سادگی در معرض دید قرار نمی گیرد خالق فرهنگ و زبان بشری است.

این ساختار های ذهنی ناخود آگاه، مشابه ساختاردر زبان هستند.

به همین دلیل اشتروس-متاثر از سوسور- نمادها را به عنوان واحد نظام های فرهنگی ،مشابه واج ها به عنوان مولفه های پایه یی زبان می داند و هر دو را در چهار چوب تضاد هایی دو گانه ایی تحت عنوان تقابل های دو تایی تحلیل می کند.

از منظر اشتروس -بر خلاف دورکم- وحدت و یکپارچگی اجتماعی ناشی از توسل همه ی اعضای قبیله به یک اصل تکین ویک مرکز خاص نیست بلکه اعضای قبیله به واسطه ی روند پیوسته ی معاملات دوسویه به هم پیوند می خورند.

در نظریه ی روابط خویشاوندی لوی اشتروس،تبادل خویشاوندی نوعی نظام ارتباطی است.

از نظر او،تبادل-و قانون برون همسری که بیان گر آن است.امکان پیوند مردم را به وجود می آوردو به این ترتیب،قوانین تصنعی پیوند را در ورای روابط خانوادگی طبیعی قرار می دهد.

لوی اشتروس ، واحد زیست شناختی را –که خصوصا در کار های رادکلیف براون ، در تحلیل روابط خویشاوندی بر مبنای واحد خانواده (روابط زن و شوهر ،برادر و خواهر،و پدر و پسر) مبنا قرار گرفته بود –نا کافی می داند و واحد تبادلی بزرگتری را مطرح می کند که روابط دایی و خواهر زاده و نقش قابل ملاحظه ی دایی در میان قبایل آفریقایی در نظر می گیرد.

به این ترتیب ازدواج فقط یک زن و یک مرد را به هم پیوند نمی دهد ،بلکه مردی که آن زن را می دهد و مرد دیگری که پذیرای او می شود نیز به هم پیوند می خورند.

بنا به اشتروس نظام خویشاوندی نه در درون خانواده ها که در رابطه ی میان آنها تعیین می شود.در نتیجه می بینیم که در تحلیل اجتماعی بار دیگر فرهنگ بر طبیعت غلبه پیدا می کند.

بنا به اشتروس تابوی جهانی زنای با محارم نه ناشی از ضرورت های ژنتیکی و تکاملی بلکه دقیقا ناشی از همان ضرورتی است که نقش برجسته ی دایی در این میان بازی می کند ،یعنی ضرورت تبادل و پیوند میان افراد و خانواده ها و زندگی اجتماعی.

نظام توتمی در نظریه ی توتمی اشتروس ، با خلق تمایزات ، نوعی وابستگی متقابل به وجود می آورد.

انسان ها با خلق تمایز های ساختگی و تحمیل آنها بر خود ، -نظیر طبقه بندی غذا ها و مصنوعات –امکان وابستگی متقابل و تبادل اجتماعی را ایجاد می کنند.

بنا به اشتروس ، وجه تمایز زندگی اجتماعی انسانها با دیگر موجودات ، ارتباط از طریق زبان است ، که خود متکی بر نظام عمومی طبقه بندی توتمی و و شکل های مادی تبادل است.

دیدگاه اشتروس در مورد ارتباط زبانی بر زبان شناسی ساختار گرای سوسوری و یاکوبسنی و این اصل که نظام زبان(لانگ) نوعی نظام تمایزی است،استوار است.

طبقه بندی توتمی برای او نوعی زبان است و موجب تقسیم جهان به طایفه های متمایز می شود.

وجود مشخصه های متمایز کننده بسیار مهمتر از محتوای آنها ست و این مشخصه های تمایزی شبکه ای که در رمز گشایی یک متن مورد استفاده قرار می گیرند ، با ایجاد تقابل ها دوتایی(خام/ پخته ،سرد/گرم و...)،شرایط صوری لازم برای انتقال پیام را فراهم می کنند.

ساختارگرایی در کل، تلاشی است برای به کار بستن این نظریه زبانی ساختارگرا- به همراه عناصر دیگری همچون ناخودآگاه،اسطوره و...- در زمینه ی موضوعات غیر زبانی-اسطوره،بازی فوتبال،یا عکس یک سرباز فرانسوی- به عنوان نظامی از نشانه ها.ساختارگرایی برآن است تا قوانین ساختاری ناظر بر ترکیب نشانه ها و رسیدن به یک معنای نهایی را استخراج کند.

منابع: فرهنگ اندیشه انتقادی :از روشنگری تا پسا مدرنیته/پین/یزدانجو/مرکز

ابر ساخت گرایی/هارلند/سجودی/سوره مهر

قواعد روش جامعه شناسی/دورکیم/کاردان/تهران

نظریه های جامعه شناسی در دوران معاصر/ریتزر/ ثلاثی/علم

لوی استروس/ وایزمن و گووز/رحمانیان/ شیرازه

پیش درآمدی برنظریه ا دبی معاصر /ایگلتون/ مخبر/مرکز

هیچ نظری موجود نیست: